محل تبلیغات شما
دوست دارم بخوابم.و هی چشمانم ک می بندم چشمان افسونگرت را میبینمباور کردنی نیست؟من این منم ک هنوز در عنفوان میانسالی با همه بود ها دنبال نبوده ها می گردماین منم ک دلم ارام نمی گیرد.گفته بودم ک محالست که عاشق بشوم ؟امدی و همه ی فرضیه ها ریخت ب هم؟ی طور عجیبی نگاهم می کند هی یادم میادمی رفت پشت مانیتور قدیمی و ی چشمش ب من بودطوری نگاه می کرد لبریز از اندوه لبریز از مکث و پرسشنمی دانم .هیچ چیز را واقعا نمی دانم.همش با خودم میگم نکنه

هر ک هر دم هوس سوختن ما می کرد.......کاش می امد و از دور تماشا می کرد

دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی اید

گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن......آنقدر جای تو خالیست..صدا میپیچد

ک ,ها ,نمی ,ی ,منم ,لبریز ,منم ک ,نمی دانم ,این منم ,لبریز از ,و ی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هنرستان حرفه ای دخترانه دهخدا-ملایر sweet.dream.of.unina